اقتصاد یک رشته تحصیلی است که به طور فزاینده ای به جامعه جهانی و مالی ما مرتبط شده است.
اقتصاد بخشی از آگاهی جمعی و دغدغه ی جامعه ی کنونی ما است، که در پیوند امور مالی فردی به کسب و کارهای بزرگ و معاملات تجاری بین المللی گره خورده است. معاملات اقتصادی با انتخاب فرد صورت می گیرد، که در بر گیرنده پول و وام، تولید و مصرف، تجارت و بازار، استخدام و مشاغل، قیمت گذاری دارایی، مالیات و خیلی بیشتر می باشد.
حال، تعریف اقتصاد چیست؟
یکی از راه های توصیف آن، مطالعه چیزی است که در آن رفتار عقلانی انسان در تلاش است تا نیازها را در یک جهان با منابع اندک تامین کند.
به عبارت دیگر، اقتصاد تلاش می کند تا توضیح دهد که:
- چگونه و چرا، ما چیزهایی که می خواهیم و نیاز داریم در زندگی داشته باشیم را بدست می اوریم؟
- چقدر از آن چیز هایی را که می خواهیم، می توانیم بدست آوریم؟
- چه کسانی می توانند پول بیشتری داشته باشند؟
- چه کسی یا کسانی تمام این چیزها را به وجود اورده اند؟
- چطور به وجود آمده اند؟
تمام این ها، سوالات و تصمیماتی هستند که اقتصاد باید به آن ها توجه داشته باشد. به عنوان یک فرد، بعنوان مثال، شما به طور مداوم با مشکلات و نیز داشتن منابع محدود مواجه می شوید، که با آن خواسته ها و نیازهای خود را به هر گونه تامین می کنید. و در نتیجه، شما باید با قاطعیت برای پولتان تصمیم بگیرید و انتخاب کنید.
- مثلا برای خرید چه چیزی استفاده می شود؟
- چه اجناس یا خدماتی دارای اولویت بیشتری برای خرید هستند؟
- برای چه چیزهایی زیاد خرج نکنیم؟
- چقدر از پولمان را برای آینده ذخیره کنیم؟
و …
شما احتمالا بخشی از درآمد خود را برای نیازهای خود مانند اجاره، برق، پوشاک و مواد غذایی خرج می نمایید. بعد ممکن است بقیه پولتان را برای رفتن به سینما، خوردن غذا در رستوران یا خرید یک گوشی موبایل مدرن مصرف نمایید.
اقتصاد دانان علاقه زیادی دارند تا نحوه اولویت بندی شما برای خرج کردن پولتان را بفهمند.
مثلا چرا فردی که شدیدا نیاز به یک جفت کفش نو دارد، درآمدش را اول برای خرید یک گوشی موبایل جدیدتر و مدرن تر خرج می کند؟
آنها مشتاقند ببینند آیا افراد سیگاری با ۳ برابر شدن قیمت سیگار باز حاضرند برای مصرف آن این مبلغ را بپردازند یا نه؟
ماهیت اساسی علم اقتصاد در تلاش است تا درک کند که چگونه افراد، شرکت ها، و ملت ها به طور کلی در عکس العمل به محدودیت های مالی و نیازهایشان رفتار میکنند؟
آدام اسمیت (۱۷۲۳-۱۷۹۰ میلادی) را پدر علم اقتصاد مدرن می دانند. کتاب او “کنکاشی در ماهیت و علل ثروت ملل” (۱۷۷۶) که در آن به دلایلی برای درک اینکه چرا برخی از کشورها پر رونق اند، در حالی که دیگران دچار فقر گسترده شده اند اشاره شده است.
او دارای این استدلال است که افراد جویای کار برای رفع نیاز های خود ممکن است دست به یک کار شگفت انگیز بزنند، تا با آن بتوانند درآمدی کسب کنند.
او این پدیده را دست نامریی و معجزه گر بازار نامید.
اسمیت، با این حال اولین کسی نبود که درباره مسائل اقتصادی اظهار نظر میکرد. محققان دیگری از آنچه پس از آن به عنوان اقتصاد سیاسی شناخته شده بود، مقاله ای با موضوع “ثروت ملل” منتشر کردند. اما آدام اسمیت یکی از اولین افرادی بود که تغییرات اقتصادی منحصر به فرد را، که از تولد صنعتی شدن و تولید سرمایه نشات می گرفت، مورد بررسی دقیق قرار داد. کار اسمیت توسط دیوید ریکاردو در کتابش به نام “اصول اقتصاد سیاسی و مالیات» (۱۸۱۷) و بعدها توسط کارل مارکس در کتاب “سرمایه” (۱۸۶۷) دنبال شد.
هر یک از این نویسندگان به دنبال توضیح دادن این موضوع بودند که چگونه سرمایه داری کارآمد بوده و چه چیزهایی در آن برای تولید کنندگان و کارگران در نظام سرمایه داری سودمند بوده است.
در اواخر قرن ۱۹، علم اقتصاد رشته درسی مجزای خود را راه اندازی کرد. آلفرد مارشال، نویسنده کتاب “اصول اقتصاد” (۱۸۹۰) اقتصاد را به عنوان یک علم اجتماعی که به بررسی رفتار مردم در قبال علایق شخصیشان می پردازد، تعریف نموده است. او نوشته:
بنابراین نیمی از اقتصاد به مطالعه ثروت ربط دارد و نیمه ی دیگر و اصلی آن به مطالعه انسان ها.
در اوایل قرن ۲۰، هنوز هم فشار به سمت مشروعیت بخشیدن به اقتصاد به عنوان یک علم دقیق در کنار علومی مانند فیزیکی شیمی و فیزیک وجود داشت. در نتیجه، مدل های ریاضی و روش های آماری را برای ایجاد یک مدل کارآمد با تعدادی از فرضیات قوی به خط مقدم آورده شده بود. به عنوان مثال، جریان اصلی علم اقتصاد مدرن، این فرضیه را دربر دارد که موجودات بشری همیشه سعی دارند که کارها و اهدافی که از علاقه ی شخصی آنها نشات می گیرند را به انجام برسانند. همچنین فرض بر این است که افراد در نقش یک بازیگر منطقی و عقلانی، همیشه برای خواسته ها و نیازهای بی انتهایشان در تکاپو و تلاش هستند. از سویی باعث می شود که شرکت ها سودشان را به حداکثر برسانند و بازارها کارآمدتر شوند.
این مکتب از اقتصاد، که آمده است تا در هر دو زمینه ی بررسی علم اقتصاد به صورت آکادمیک و دانشگاهی، و نیز استفاده ی کاربردی از این علم در سیاست و کسب و کار تسلط پیدا کند، بعنوان اقتصاد نئوکلاسیک شناخته می شود.
بخش عمده ای از این آموزش به نظریه اقتصادی نئوکلاسیک مربوط می باشد. رشته های دیگر از به اصطلاح اقتصاد «بدعت گذار» برای به چالش کشیدن مدل های اصلی، و دیگر علوم اجتماعی مانند روانشناسی و جامعه شناسی، بینش ارزشمندی را به مدل های مکانیکی اقتصاد محض اضافه کرده است. که گاهی به عنوان عناصر حاشیه نادیده گرفته می شوند.
جریان علم اقتصاد به طور فزاینده ای به عنوان سمبل نظریه های دیگر، برای برخی از ایده ها مورد استفاده قرار گرفته است. تعدادی از این ایده ها در پایان این آموزش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ما در علم پول در ابتدا آموزشمان را با یک بازبینی مختصر از آنچه اقتصاد خوانده میشود، اغاز می کنیم و سپس به سراغ مفاهیم اساسی اقتصاد خواهیم رفت.
با علم پول همراه باشید.