قبل از مطالعه ی مقاله رقابت، انحصار و انحصارگرایی چند جانبه ، نیاز است که مقاله های قبلی این کورس آموزشی را نیز مطالعه نمایید:
مروری بر سری آموزش های پایه ای اقتصاد – مبانی اقتصاد
اقتصاد چیست ؟ مبانی اقتصاد: بخش اول
حداکثر ظرفیت تولید، رشد، هزینه فرصت و تجارت – مبانی اقتصاد: بخش دوم
عرضه و تقاضا چیست؟ مبانی اقتصاد: بخش سوم
مطلوبیت چیست؟ تعریف و تشریح – مبانی اقتصاد: بخش چهارم
کشش یا الاستیسیته در بازار چیست؟ – مبانی اقتصاد: بخش پنجم
با ورود یا ثبت نام در کورس آموزشی ویژه علم پول همراه ما باشید
رقابت:
اقتصاددانان به این فرضیه باور دارند که تعداد زیادی از خریداران و فروشندگان برای هر کالا یا خدمات در بازار وجود دارند. به این معنی که در بازار رقابت حاکم است، که به قیمت این اجازه را می دهد تا به تغییرات در عرضه و تقاضا عکس العمل نشان دهد.
برای مثال، اگر قیمت یک محصول خیلی بالا باشد، و به این خاطر که بعضی از کارخانجات تولیدکنندهی آن محصول در حال بدست آوردن سودهای هنگفتی هستند، کارخانجات دیگر نیز تحریک می شوند که شروع به تولید آن محصول کنند، و در نتیجه در بازار رقابت بوجود آمده، و قطعا عرضه آن محصول را بالا برده و قیمت فروش را نیز پایین خواهد آورد.
علاوه بر این، تقریبا برای هر محصولی، یک کالای جایگزین وجود دارد. بنابراین، اگر یک محصول در بازار قیمتش خیلی گران بشود، یک خریدار می تواند جایگزینی ارزان تر را به جای آن انتخاب کند.( در این مورد بخش قبلی این کورس که راجع به نظریه ی کشش در عرضه و تقاضا بود را مطالعه کنید)
در یک بازار با تعداد بسیاری از خریداران و فروشندگان، هم مصرف کننده و هم تامین کننده، از قدرت و توانایی یکسانی برای رقابت بر سر قیمت برخوردار هستند.
آدام اسمیت (Adam Smith) در قرن ۱۸ میلادی تشخیص داد که رقابت بین تولیدکنندگان بعنوان دستهای پشت پرده برای داشتن اقتصادی کارآمد بسیار مهم و حیاتی است.
اسمیت جامعهی اولیه ای را فرض کرد که تنها دارای دو محصول موجود در بازار است. اولی پوست آهو، و دومی پوست گوزن.هر شکارچی نیز فقط میتواند یکی از این دو حیوان را شکار کرده و در نتیجه باید انتخاب کند، که در هر روز میخواهد آهو شکار کند، یا گوزن؟
حال فرض کنید که در این جامعه، تعداد ۱۰ شکارچی هستند که ۵ نفر از آنها در حال شکار آهو، و ۵ نفر نیز در حال شکار گوزن هستند، ۵ شکارچی دیگر به تعداد این شکارچی ها اضافه شده، و جمعیت آنها به ۱۵ نفر می رسد، اگر هر ۵ نفر از این شکارچی های تازه وارد نیز به شکار آهو روی بیاورند، در این صورت شکار، تولید و فروش پوست آهو در بازار دو برابر پوست گوزن خواهد شد. مردم که می بینند فروش پوست آهو در حال افزایش است، از تولید پوست گوزن دست برداشته و با قصد دستیابی به سود بیشتر به شکار آهو روی می آورند.
نتیجه این می شود که در بازار دائما فراوانی پوست آهو بیشتر شده و متقابلا فراوانی پوست گوزن کاهش می یابد. بنابراین نرخ سود پوست آهو شروع به کاهش کرده در حالیکه حاشیه ی سود پوست گوزن در حال بالا رفتن است.
اسمیت پیش بینی می کند، که در دنیای رقابت، نرخ سود برای تمام صنایع به سمت یک نرخ سود کلی همگرا خواهند شد، به این صورت که اگر زمانی در یکی از صنایع یا مشاغل، حاشیه ی سود زیادی توسط تامین کننده ها و کارخانجات یا شرکت ها وجود داشته باشد، کمپانی ها، شرکتها و افراد جدید با علم بر این حاشیه ی سود بالا، ترغیب شده که از این اختلاف سود موجود بهره برداری نموده و وارد گود می شوند، و در نتیجه به مرور و با زیاد شدن تامین کنندگان و خدمات دهندگان در آن صنعت یا شغل خاص، حاشیه سود آن را به سمت حاشیه ی سود کلی حاکم همگرا خواهد کرد.
اقتصاددانان این فرضیه را که به رقابت تولیدکنندگان شناخته می شود “رقابت کامل (perfect competition)” می نامند.
رقابت کامل توسط تعداد زیادی از خریداران و فروشنده ها شکل می گیرد، تعداد زیادی از محصولات که در طبیعتشان همسانی وجود داشته و نتیجتا جایگزین های بسیاری نیز برایشان وجود دارد.
رقابت کامل
یعنی موانع کمی، البته اگر وجود داشته باشد، بر سر راهه کمپانی ها تازه وارد برای ورود به عرصهی رقابت محصول یا خدماتی خاص وجود دارد، و قیمت ها نیز بوسیله ی عرضه و تقاضا تخمین زده می شود.
بنابراین تولیدکنندگان در یک بازار کاملا رقابتی در معرض قیمتهایی قرار می گیرند که توسط خود بازار مشخص می شود و در این زمینه هیچگونه اهرم و نفوذی ندارند. برای مثال، در یک بازار کاملا رقابتی، اگر فرضا شرکتی یا کارخانه ای تصمیم بگیرد که افزایشی در قیمت کالا یا خدمات خود داشته باشد، در این صورت مصرف کنندگان فقط می توانند به نزدیکترین رقیبی که قیمت بهتری را ارائه می دهد سوئیچ کرده تا از هزینه های بیشتر خود جلوگیری کند.
همین امر سبب می شود که در اینگونه بازارها، اگر هر شرکت یا کارخانه ای قیمت هایش را افزایش بدهد، سهم خود از بازار و نیز سود خود را نیز از دست خواهد داد. برای مثال کشاورزان ذرت را در نظر بگیرید. صدها کشاورز در حال تولید محصول یکسانی به نام ذرت و با کیفیت یکسان هستند. خریداران به این نکته که کدام کشاورز ذرت تولیدی خود را به آنها می فروشد بی اعتنا بوده، و فقط نگران قیمت خرید ذرت هستند. بنابراین، کشاورزی که کمترین قیمت فروش ذرت را نسبت به بازار ارائه دهد، تقریبا تمام ذرت خود را بدون هیچ مشکلی خواهد فروخت.
اگر یک فروشنده ی ذرت نتواند به خاطر هزینه های تولید بسیار زیاد خود در بازار رقابت کند، او مجبور خواهد بود که به دنبال راهی باشد که هزینه های تولیدی خود را کاهش دهد، تا بتواند قیمت نهایی رقابتی برای محصول خود ارائه دهد. زیرا همانطور که گفته شد، افزایش قیمت در یک بازار رقابتی راه به جایی نخواهد برد. البته این فروشنده یک راهه دیگر هم دارد، آن هم این است که ریسک تغییر شغل را به جان بخرد!
انحصار:
در بعضی از صنایع، ما میبینیم که محصول جایگزینی برای آنها وجود ندارد و رقابت خیلی کمی را در بازار آنها شاهد هستیم. در بازاری که فقط یک یا چند تامین کنندهی یک محصول یا سرویس وجود دارد، تولیدکنندگان می توانند قیمت را کنترل کنند، چرا که مصرف کنندگان انتخاب های زیادی ندارند.
انحصار، ساختاری از بازار است که فقط یک تولیدکننده یا فروشنده برای یک محصول وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، یک کسب و کار خاص، تولیدکنندهی کل یک محصول خاص در کل آن صنعت و بازار است.
ورود به این چنین بازارهایی، ممکن است به دلیل هزینه های بالا، و دیگر موانعی که ممکن است اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی باشند، و رقبا را خارج از میدان نگه دارند، از محدودیتهایی برخوردار است.
برای مثال، دولتها می توانند به قصد اینکه بخواهند بازاری را تحت کنترل خود نگه دارند، بحث انحصارگرایی را در آن صنعت بوجود بیاورند، مانند برق.
دلیل دیگری که از موانع موجود در ورود به بازار انحصاری است، می تواند گاهی اوقات این باشد که یک فرد، شرکت و یا دولت حقوق انحصاری منابع طبیعی را در مالکیت داشته باشد. برای مثال، در عربستان سعودی دولت بعنوان تنها دارندهی حق بهره برداری و کنترل صنعت نفت آن کشور می باشد.
انحصار گاهی هم ممکن است وقتی بوجود بیاید که یک شرکت حق کپی رایت، یا حق ثبت اختراع را درمالکیت خود داشته، و از ورود دیگران به بازار جلوگیری نماید.
اکثر اقتصاد دانان، موافق با این امر هستند که انحصار گرایی بدون وجود رقابت کاملا ناکارآمد است، و می تواند قیمت را بصورت مصنوعی افزایش دهد.
انحصار چندجانبه:
در انحصار چند جانبه، فقط تعداد کمی از کارخانجات و تولیدکنندگان هستند که صنعت را می سازند. این گروه منتخب از تولیدکنندگان بر روی قیمت کنترل داشته و مانند حالت انحصار، انحصار چندجانبه نیز موانع زیادی را بر سر راه تازه وارد ها قرار می دهند، تا رقبای پرپتانسیل خود را از بازار دور نگه دارند.
محصولاتی که شرکتهای انحصاری تولید می کنند، گاهی اوقات تقریبا یکسان است، و بنابراین کمپانی ها که بر سهم خود از بازار رقابت می کنند، فقط وابسته به برآیند نیروهای بازار هستند.
فرض کنید، برای مثال یک اقتصاد فقط به ۱۰۰ کالا احتیاج دارد. شرکتX تعداد ۵۰ کالا تولید کرده ، و رقیب آن یعنی شرکت Y تعداد ۵۰ کالای مابقی را تولید می کند. قیمت دو برند(شرکت) به هم وابسته بوده، و از این رو با هم مشابه خواهد بود.
پس اگر شرکت X شروع به فروختن کالاهای خود در قیمت پایینتری نماید، سهم بزرگتری از بازار را خواهد گرفت. در نتیجه شرکت Y را نیز مجبور می کند برای اینکه بخواهد جایگاه خود را حفظ کند، قیمت خود را به مانند آن کاهش دهد. در موارد خاصی، انحصار گرایی چندجانبه، غیر مجاز و نامشروع است.
با ورود یا ثبت نام در کورس آموزشی ویژه علم پول همراه ما باشید
علم پول، علم پول را برای شما معنا می کند.
در ادامه ی این کورس آموزشی با ما باشید.